یادداشت دامنه دارابکلا
|
||
راهی به دانش و ارزش : ابراهیم طالبی دارابی دامنه |
به نام خدا. به قلم دامنه: از میان خاطراتم ( ۵ ) : سال ۱۳۷۷ بود. هنوز آفتاب نزده، رفتیم دمِ درِ مرحوم حجتالاسلام شیخ علی حائری صفائی مشهور به عین.صاد. بین باجک و خاکفرج. روحالله شاطری بود و سیدنادر علوی و من. سوارش کردیم. تمام اتوبان را نکته گفت و پندهای ناب و حرفها نوُ و نوین. نزدیک مقصد که رسیدیم کمی سکوت کرد تا رسیدم خودِ آرژانتین، محدودهی شهید احمد قصیر (خیابان وزرا سابق) نرسیده به بزرگراه شهید مدرس، بیخ بیهقی. پیاده که شد از حجتالاسلام سیدنادر علوی جویا شد من چی میخوانم؟! گفت: ارشد علوم سیاسی. فکر میکرد خارج میخوانم! رو به من کرد و اما چشمش به شیخ شاطری دوخته شد و سپس با کمی مکث تقریباً اینگونه به من فرمود: حتی تصورش هم سخت بود که طلبه نباشی. حالا که دید طلبگی نخواندم دست به سفارش عظیمی به من زد: پس وقتت را روی قرآن قرار ده. همین سفارش کوتاه گوهربار، باعث شد از آن سال تا این سال، دیگر دست از مطالعه قرآن و نگاه به تفاسیر و ترجمهها بر ندارم. گرچه از کودکی صوت قرآن در خانهی ما طنین داشت. کُسالی سراغم میآید البته اما سعی کردم از فهم این کتاب خودم را کنار نبینم هرچند عمل به آن طاقت میطلبد و طاعت و طهارت و صدالبته طالبیت.
هیچ چیز جای اُنس را پُر نمیکند. اساساً اُنس و الیفبودن لوازم یدکی ندارد و دنبال جایگزینش نباید گشت!
![]() |